زندگی من شهرادزندگی من شهراد، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
پیوند عاشقانه ماپیوند عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

همه زندگی من و بابایی

اولین دندون گل پسرم جوونه زد.

سلام پسر صبور و  آرامم. مامانی اولین روییش دندونت مبارک عمر من.... شهرادم ،شب اول محرم به مدت دو روز تب کردی (سوم آبان)و روز بیست و دوم آبان ساعت حدود ده و نیم شب در خانه مامانی بابا (ننه) اولین دندونت مشاهده شد. دیشب رفته بودیم مهمونی خونه ننه. عمو حسین و سارا و پارسا و زن عمو سمیه و عمو مرتضی هم بودن. از قبلش شک کرده بودم که این سفیدی کمرنگ بلوری که بسختی دیده میشه شاید دندون باشه. بازم به زن عمو نشونش دادم و او هم تایید کردو بعدا که قشنگ توی نور نگاه کردیم دیدیم.... بعلهههههه.... دندون پایین (سمت راست) کاملا واضح لثه کوچولوی پسرم و شکافته و اومده بیرون. یه دندون ریز بلوری که روی لبه لثه مثل یه خط ف...
23 آبان 1393

اولین محرم شهراد و ماه پنجم

سلام نفس و جون مامانی. تولد پنج ماهگیت مبارک پسر ما.  شهرادم امروز نوزدهم آبان هست و الان ساعت سه بعد از ظهره. که شما خوابی و من اومدم تا اتفاقات ماه اخیر رو برات بنویسم. پنجمین ماه زندگیت مصادف شد با ماه محرم . محرمی که باید بگم با توجه به شرایط موجود ما تا تاسوعا و عاشورا جایی نتونستیم بریم. امسال نمیدونم چه جوری بود که اکثر بچه ها و بزرگا بعد رفتن مراسم عزاداری مریض میشدن و تا چند روز بی حال میوفتادن و بعضی وقتا کارشون به بیمارستان میکشید. مثل خانواده ما! دوم محرم وانیای خاله منیره مریض و بد حال بود  و دو روزه بهتر شد و بعد اون خود خاله منیره و امیر علی پسر خاله آسیه که هر کدون چهار پنج روزی رو...
19 آبان 1393
1